ویراسباز

این یک‌جور هوس‌بازی نیست، ویراسباز، یک ویراستار آنلاین فارسی‌ست.

در دنیای مخابرات دقیقا کی به کیه؟

خود عکس گویاست که در این دنیا، کدام شرکت از کدام یکی شکایت کرده.

 

3g در عراق

شرکت موبی‌تل از اوائل سال 2007، یعنی تقریبا 4 سال پیش، در عراق خدمات 3g ارائه می‌ده، حالا گیریم به خاطر نیروهای آمریکایی مستقر در عراق باشه.

حالا ما هی توی اپراتور سوم و چندم گیر کنیم، خب؟

یادگیری الکترونیک، پنج سال آینده

ممکن است خبر بیاتی باشد، اما پیش‌بینی پنج سال آینده است، آینده‌ی تحصیلات دانشگاهی و یادگیری الکترونیک و آینده‌ی کتاب‌های چاپی. اینکه بیل گیتس می‌گوید تا پنج سال دیگر، دانشگاه‌های فیزیکی فقط به درد پارتی و لابد جشن‌های ازدواج دانشجویی می‌خورند و اینکه نیکلاس نگروپونته، سرمایه‌گذار و رئیس سابق انجمن تکنولوژی ماساچوست و خالق ایده‌ی «یک لپ‌تاپ برای هر کودک»، از تبدیل شدن کتاب‌های چاپی به اشیاء تزئینی می‌گوید، پیش‌بینی آینده‌ی نزدیک است، 5 سال آینده.

بیل گیتس پیش‌بینی می‌کند که تا چند سال دیگر، بهترین مقالات دانشگاهی را به رایگان بر روی وب خواهید یافت و اینکه به کمک تکنولوژی، هزینه‌ی تحصیلات از 200 هزار دلار -برای یک دوره‌ی 4 ساله- تا حتی 2 هزار دلار کاهش می‌یابد.

تصاویر اطلاعاتی

گاهی کاری که تصاویر، اشکال و نمودار در انتقال اطلاعات می‌کنند، ده تا نوشتار و سخنرانی نمی‌کند. تصاویر اطلاعاتی، همان‌طور که در ویکی‌پدیا آمده تصاویر حاوی اطلاعات، داده یا دانش هستند، تصاویری که اطلاعات پیچیده را خیلی ساده و روشن منتقل می‌کنند.

این یکی را ببینید.

1. در سال 2010، چهار میلیون و ششصد هزار دانشجو، حداقل یکی از درس‌های‌شان را به صورت آنلاین دنبال می‌کنند. این رقم در سال 2014 به 18.65 میلیون نفر خواهد رسید.
2. نیمی از 4500 دانشگاه آمریکا، درس‌های‌شان را آنلاین ارائه می‌کنند.
3. 96 درصد از دانشگاه‌های سنتی آمریکا، حداقل یکی از درس‌های‌شان را تنها به صورت آنلاین ارائه می‌کنند.
4. 4200 دوره‌ی آنلاین کاملا رایگان وجود دارد که 1689 تا از آن‌ها توسط MIT ارائه می‌شود.

چه شد که این را نوشتم؟ قصدم اشاره به استفاده‌ای‌ست که از این تصاویر در یادگیری الکترونیک می‌شود و اینکه مثلا 17 تا از اینگونه تصاویر را می‌شود در اینجا دید.

خیزش 3G

درس سیستم‌های اطلاعاتی و بررسی پیشرفت اینترنت و موبایل بهانه‌ای شد برای درست کردن چند تا اسلاید از گزارش ITU برای سال 2010. بد نشده، از فونت Iranina Sans استفاده کردم که در Farsitel.com به‌صورت font-face استفاده کرده‌اند. فونت اینجاست و اسلاید اینجا (با حجم یک مگابایت).

با علی دایی چه کارهایی می شود کرد

با علی دایی؛
می‌شود به خداداد عزیزی پاس طلایی داد تا گل شانسی بزند و ایران به جام جهانی برود.
می‌شود پاس طلایی به مهدوی‌کیا داد تا به آمریکا گل بزند و تاریخ‌ساز شود.
می‌شود به چلسی و آ‌ث‌میلان گل زد و غرق غرور شد.
می‌شود با کفاشیان و فدراسیون کپک‌زده‌ی فوتبال درگیر شد و پوزشان را به خاک مالید.

اما،
می‌شود بازی برده جلو کره در جام ملت‌های آسیا را با حرکت ژانگولر باخت.
می‌شود برای اولین بار در تاریخ فوتبال، در ورزشگاه آزادی به عربستان باخت و با آسان‌ترین قرعه‌ی ممکن به جام جهانی نرفت و همه‌ی تقصیرها را هم به گردن قطبی انداخت.
می‌شود بعد از سی و اندی سال، بدترین باخت خانگی را مقابل سپاهان داد.
می‌شود بعد هفده سال، به تراکتورسازی باخت حتی.

دارم صنعت بلاد فرانس را می‌ترکانیدی‌ام.

عرض کنم خدمت شما که روایت داریم یک آقایی کنار میدان امام حسین می‌ایستد و خطاب به سواری‌ها و تاکسی‌ها می‌فرماید که «کرج، دو قدم، هزار تومن». منتها تاکسی‌ها و سواری‌ها که با شنیدن «کرج» فرمان به سمت مسافر قصه کج می‌کردند با شنیدن «هزار تومن»، خب، رَم می‌کردند و می‌زدند به چاک. این وسط یک زبلی می‌آید سمت رفیق‌مان و نگه می‌دارد و این‌طوری جواب می‌دهد که «این‌قدر قدم‌هات رو گنده برمی‌داری، ... جر نخوری یک وقت»، و می‌رود.
» اینکه ربط‌اش به عنوان چه بود، بماند. دوستانی که این روزها «قهوه تلخ» می‌بینند حتما با شخصیت «شاه بابا» و گویش مضحک‌اش آشنا هستند.

صبر ایوب؟


خدا به ایوب نبی خیلی رحم کرد که شیطان اینترنت را نمی‌شناخت و اگر هم می‌دانست چیست، درک نمی‌کرد که چه بلاهایی می‌شود با آن سر ملت آورد وگرنه چه چیزهایی که از خدا نمی‌خواست.

انتقال تجربه: نا امید نشو

خاطر مبارک‌تان باشد، در یادداشت قبلی نوشتم که چطور پخش‌کننده‌ی Zen Vision به زندگی برگشت، اما نه روی ویندوز 7، بلکه روی ویندوز XP با مدیا پلیر 9 یا 10. حتی نرم‌افزار نسخه‌ی ویستای آن هم روی 7 نصب نمی‌شد. کار به جایی رسید که با خواندن یک یادداشت قصد کردم نسخه‌ی پایین‌تر مدیا پلیر را نصب کنم و البته این بعد از آن بود که VMWare را به عنوان ماشین مجازی برای نصب XP اجرا کردم و از کندی‌اش –که حتی می‌تواند به خاطر سخت‌افزار باشد- حالت تهوع گرفتم. نصب نسخه‌ی پایین‌تر مدیا پلیر اصلا راهکار خوبی نبود، تغییراتی که در رجیستری دادم -همراه با اشتباه در نگرفتن پشتیبان- همه‌ی Restore Pointها را به همراه اتصال اینترنت از بین برد؛ یعنی در عمل هیچ راهی نه برای برگشت بود و نه برای فهمیدن اینکه چه بلایی سربی‌نوا آورده بودم.

خلاصه بعد از چند روز دردسر و سر کردن بدون اینترنت، دوباره ویندوز نصب کردم و دوباره رفتم سراغ نصب درایورها، این بار اما از نرم‌افزار رایگانی مثل Device Doctor برای یافتن آخرین نسخه‌ی درایورها استفاده کردم و نتیجه برای بنده معجزه‌ای در حد لالیگا بود، وقتی همه‌ی درایورها نصب شدند، پخش‌کننده به راحتی شناسایی شد و حتی نرم‌افزار نسخه‌ی ویستا هم روی 7 به راحتی نصب شد.

beforescan midscan postscan

ته‌نوشت: چرا نوشتم معجزه؟ ببخشید، ببخشید (مدل علی دایی خوانده شود)، انتظار دارید در دوره‌ای که چونان فاجعه‌ی انسانی مصیبت‌باری، معجزه‌ی هزاره‌ی سوم لقب می‌گیرد و کتابی برای آن نوشته می‌شود و دفتر حفظ آثار آن راه می‌افتد، کاری مثل این که سوای راه انداختن کار من، ممکن است کار دوستان دیگری را هم را بیندازد معجزه نباشد و یک یادداشت ناقابل وبلاگی برای آن در فضایی که در چند سال گذشته همه‌ی اولیا، کمر همت به نابودی‌اش بسته‌اند نوشته نشود؟ عجب‌ها…

برگرداندن پخش‌کننده‌ی قابل حمل Creative Zen Vision M به زندگی

zen_vision_m عرض کنم خدمت شما بنده یکی از همین پخش‌کننده‌های قابل حمل (از همین MP3 Playerها) دارم که تصویرش را این کنار می‌بینید. حالاش را نبینید که کرک و پرش ریخته بی‌نوا، سال 2006 بهترین پخش‌کننده بوده. تا شب عید که از دست‌ام افتاد کف حیاط سه سال رفاقت‌مان طول کشید. بعد از سقوط منتها دیگر بالا نیامد و من هم رفتم توی لک. رفتم سراغ نمایندگی‌ش و راهنمایی خواستم، گفت بعد از تعطیلات بیا. درگیر کار شدیم وسط بیابان و نشد تا چند هفته پیش، که دوباره گفت نمی‌شود و آدرس خدمات پس از فروش تهران را داد که زنگ بزن و برایشان بفرست و پیگیری‌ش هم با خودت. منتها هر چه بیشتر بال بال زدم کمتر عایدم شد و اصلا نتوانستم با واحد خدمات شاب (نماینده‌ی کریتیو) تماس بگیرم. آخرش دل‌ام را زدم به دریا و با چند تا جستجو و خواندن چند تا راهنما بازش کردم و حالا زنده شده و خب، خوشحال‌ام از تجربه‌ای جالب از تایید قانون «اول گوگل کن».

بعد از افتادن روی زمین، منو Recovery بالا می‌آمد اما هارد را نمی‌شناخت و پیغام Hard Disk Problem می‌داد. موضوعی که این میان دلداری‌م می‌داد این بود که من تنها آدم دست و پا چلفتی دنیا نبودم، شاهد ادعام هم گوگل. جایی خواندم که اگر منو Recovery را می‌بینید ممکن است هارد آسیب ندیده باشد و صرفا کابل آن از بورد جدا شده باشد. بعد از آن، طبق این راهنما، بازش کردم، سوکت اتصال هارد به بورد اصلی شل شده بود و یکی دو تا از پایه‌ها هم کج شده بودند. محکم‌اش کردم و از شر پیغام Hard Disk Problem‌ رها شدم، اما این‌بار یک Firmware Problem مهمان‌ام کرد، شاید به خاطر فرمت کردن هارد بود یا چیز دیگر. آخرین Firmware‌ را از این آدرس گرفتم اما حتی بعد از اتصال کابل به PC، اجازه ارتقا نمی‌داد. جستجو برای حل این مشکل آغاز شد، جستجویی که منتهی شد به عدم پشتیبانی ویندوزهای ویستا و هفت از نصب Firmware؛ برای نصب حتما باید از ویندوز ایکس‌پی و مدیا پلیر ده یا یازده استفاده می‌کردم. پس ماند برای صبح روز بعد که می‌رفتم سر کار. صبح اول وقت، یعنی حدود ساعت شش و بیست و پنج دقیقه که وارد اتاق شدم، اولین کار (البته بعد از آتش کردن رایانه)، نصب Firmware بود، به راحتی نصب شد و حالا زنده دارم‌اش. همین الان که دارم این‌ها را تایپ می‌کنم سیدکامیار دارد با اسباب‌بازی من سروش هیچکس گوش می‌دهد: «راستش‌و بگو چی سروش‌و دوست داری؟…»

» کار ما از ساعت شش و سی دقیقه شروع می‌شود تا ساعت سه بعد از ظهر.

یه روز خوب میاد؟

یعنی، یه روز خوب میاد؟ که ما هم رو نکُشیم؟
گفته‌اند و نوشته‌اند و خوانده‌ایم که «معلمی، شغل انبیاست». سال‌ها پیش نبی خدا را به صلیب کشیدند، و دیروز معلمی را بر دار...


سازمان یادگیرنده

تعریف پیتر سنگه از سازمان یادگیرنده، به نقل از ویکی‌پدیا 
Organizations where people continually expand their capacity to create the results they truly desire, where new and expansive patterns of thinking are nurtured, where collective aspiration is set free, and where people are continually learning to learn together


سازمان‌هایی که کارکنان‌شان، به‌طور مداوم توانایی‌شان را جهت دست‌یابی به نتایج مورد انتظار افزایش می‌دهند؛ جایی که -در آن-، الگوهای جدید و توسعه یافته امکان پرورش می‌یابند، آرمانی جمعی در آن وجود دارد، انسان‌ها به‌طور مستمر می‌آموزند که در کنار هم بیاموزند.

» یک‌جور تمرین برای ترجمه است، خیلی افتضاح است اما به مرور بهتر می‌شود، در صد سال آینده.

از جنگ تا صلح

تنها یک راه برای پیروزی در مقابل کودکان داریم: «با حرف‌های‌مان متقاعدشان کنیم». چرا که با جنگ‌های خواسته یا ناخواسته بر سر کارهای روزانه و مسوولیت‌ها برنده نیستیم، هر چقدر هم که وقت و توان برای زور گفتن داشته باشیم. چون آن‌ها وقت و انرژی بیشتری برای مقاومت دارند. حتی اگر در جنگ برنده شویم و اراده‌مان را تحمیل کنیم، آن‌ها شاید با بی‌روح شدن، عصبی شدن و یا با نافرمانی و قصور در کارها انتقام بگیرند.


» رابطه‌ی بین والدین و کودکان، راه حل‌های جدید برای مسائل قدیمی/ نوشته‌ی دکتر هایم جی. گینات/ ترجمه‌ی سیاوش سرتیپی

بزن بترکون!

کتاب حدود رشد (The Limit of Growth) که برای اولین بار در سال 1972 منتشر گردید، تصویر مستندی به دست داده است. بر این اساس، رشد بی‌رویه‌ی جمعیت و مصرف، سرانجام به کمبود غذایی، زوال و نابودی مواد معدنی اصل، شلوغی بی‌اندازه، آلودگی هوا و تخریب کلیت کیفیت زندگی منجر خواهد شد. یکی از توصیه‌های مهم، بررسی بازاریابی اجتماعی جهانی برای برنامه‌ریزی خانواده بوده است.

 

» کتاب مدیریت بازاریابی، فیلیپ کاتلر/ ترجمه‌ی بهمن فروزنده/ فصل پنجم، صفحه‌ی 188

و البته لازم به ذکر است که آقای بهمن فروزنده چند ماه پیش مشاور محمود احمدی‌نژاد شدند، اما اینکه مشاوره‌ها‌ی چقدر در اظهارات اخیر آقامون محمود نقش داشته اصلا مشخص نیست.

و البته اگر حرف درنیاورند که اینجور کتاب‌ها دیگر قدیمی شده‌اند و کتاب‌های جدید را خودمان می‌نویسیم.