عرض کنم خدمت شما که روایت داریم یک آقایی کنار میدان امام حسین میایستد و خطاب به سواریها و تاکسیها میفرماید که «کرج، دو قدم، هزار تومن». منتها تاکسیها و سواریها که با شنیدن «کرج» فرمان به سمت مسافر قصه کج میکردند با شنیدن «هزار تومن»، خب، رَم میکردند و میزدند به چاک. این وسط یک زبلی میآید سمت رفیقمان و نگه میدارد و اینطوری جواب میدهد که «اینقدر قدمهات رو گنده برمیداری، ... جر نخوری یک وقت»، و میرود.
» اینکه ربطاش به عنوان چه بود، بماند. دوستانی که این روزها «قهوه تلخ» میبینند حتما با شخصیت «شاه بابا» و گویش مضحکاش آشنا هستند.
» اینکه ربطاش به عنوان چه بود، بماند. دوستانی که این روزها «قهوه تلخ» میبینند حتما با شخصیت «شاه بابا» و گویش مضحکاش آشنا هستند.