دیروز یادداشت فوقالعادهای خواندم با همین عنوان بالا که در لینکهای روزانه بهش لینک دادم اما حیفام آمد چیزی دربارهاش ننویسم. منتها بیخود و بیجهت دوست دارم یک عنوان دیگر هم برایش بتراشم: هشت تهدید بزرگ وبلاگنویسها. وقتی وبلاگنویسی و وبگردی، برای وبلاگنویسهای پارهوقت از حالت لذت و اشتراک عقیده به یک اعتیاد و وسواس تبدیل میشود باید اوضاع بیریخت صاحب وبلاگ را جدی گرفت. نویسنده در این یادداشت هشت تا از تهدیدهای اصلی را نوشته و هشت راه حل هم ارائه داده. پیشنهاد میکنم اصل مطلب را بخوانید که با عناوین جالبی هم مطرحشان کرده.
اما من به چندتایی که خیلی باهاشان حال کردم اشاره میکنم و میروم پی کارم. البته پوزش هم میخواهم بابت این چند خط و لطمه زدن به این یادداشت عالی.
1- عقدهی مشترکین بیشتر
تهدید: یحتمل، تعداد مشترکین یک وبلاگ، اولین راه اندازهگیری تاثیر، اهمیت و موفقیت یک وبلاگ است. شاید بر همین اساس هم هست که اکثر ما به دنبال جذب مخاطب/مشترک بیشتری هستیم، اما در موارد بسیاری، این کار خودش تبدیل به هدف میشود.
راه حل: به جای تمرکز بر تعداد مشترکین وبلاگ و افزایش آنها، حواستان به خوانندههای ثابت و فعال وبلاگتان و تعامل دو جانبه با آنها باشد. اگر چه رسیدن به تعداد مشترک مشخص هدف خوبیست، اما -هیچوقت- اجازه ندهید موفقیت و شکستتان را همین یک عامل مشخص کند. باور کنید همهی وبلاگنویسی، بالا رفتن تعداد مشترکین وبلاگ نیست. البته میتوانید در صورت نیاز، هدفهای -جالب- دیگری بر مبنای آمار مشترکینتان در نظر بگیرید.
2- بازبینی مداوم آمار وبلاگ
تهدید: این هم چیزیست مثل آمار تعداد مشترکین وبلاگ. ابزارهای مفیدی مثل Google Analytics هم در صورتی که وقت زیادی صرف صفحات مختلفاش -مثل ارجاعات، بیشترین بازدیدها و...- کنید تبدیل میشود به یک کابوس. اصلا نیازی به بازبینی دمبهساعت آمار ندارید، چون با این کار، نتیجه عوض نمیشود.
راه حل: زمان مشخصی را در طی روز یا هفته برای بازبینی آمار وبلاگتان اختصاص دهید و از آن تخطی نکنید. چند دقیقه برای هر بار هم کافیست، اما میشود هر از گاهی، برای تحلیل بهتر، زماناش را کمی بیشتر کرد، هر از گاهی.
3- افزایش آمار از طریق رسانههای اجتماعی (social media)
سایتهای مثل digg و بالاترین، اگر چه فرصتی عالی برای وبلاگنویسهاست، اما باعث حواسپرتی خیلیها میشود. هدف گرفتن کاربران این سایتها، میتواند بازدیدکنندههای فراوانی را به سمت وبلاگتان روانه کند، اما اینکه تکتک یادداشتهایتان را مثلا به بالاترین ارسال کنید، بیشتر از چیزیست که بهش نیاز دارید (چیزی در مایههای روت رو برم هی).
راه حل: هر چیزی را که مینویسید، به دیگران تحمیل نکنید. فقط بهترینهایتان را انتخاب و مثلا به بالاترین ارسال کنید.
خلاصهش این که بروید اصلاش را بخوانید و خودتان را مثل من بدبخت نکنید. ما که حروم شدیم رفت، ولی شما نکنید این کارها رو.
شمارهی پنج را هم تقدیم میکنم به دکتر مزیدی و خودم (چه کنم، به همین خودتحویلگیریها زندهم، شرمنده).