اینکه پسر شما یک موهبت شود یا مایهِ دردسر، 70 درصد به پدر و مادرش بستگی دارد و تنها 30 درصد مربوط به شانس و اقبال اس.
- با پسرتان دوست باشید.
» به او بگویید هر وقت مشکلی برایش پیش میآید به سراغ شما بیاید و به او اطمینان دهید که شما هم قبل از هر قضاوتی به حرفهایش گوش میکنید و سپس به او کمک میکنید.
» به او بگویید که برای همیشه پسر شما خواهد بود، چه رییسجمهور شود، چه کارگر، چه فقی و چه ثروتمند. - پسرتان را در معرض شرایط
سختمختلف زندگی قرار دهید.
» بگذارید با دوستانش به سفرهای کوتاه برود و علایقش را دنبال کند. بگذارید خودش باشد، او را تحت فشار نگذارید، صبور باشید. تنها چیزی که او نیاز دارد زمان است و تنها شما هستید که میتوانید این فرصت را به او بدهید. - به پسرتان اجازه دهید خودش راهش را انتخاب کند.
» به پسرتان فشار نیاورید که کار و حرفهِ شما را دنبال کند، و به خودتان وابسته و متکیاَش نکنید. بگذارید مدتی از شما دور شود و کارهای مختلف را امتحان کند. سپس بگذارید راهش را خودش انتخاب کند. - از پسرتان یک قهرمان بسازید.
» پسر شما همچون الماس نتراشیده است، با صبر و استقامت، رفتارهای ناهنجار و خشونتآمیزش را از بین ببرید. یک ضربالمثل چینی میگوید که با گذر زمان برگ درخت توت به ابریشم تبدیل میشود. تنها پدر و مادر هستند که میتوانند از پسرشان یک قهرمان بسازند یا او را به زمین بکوبند.
» گاهگاهی از پسرتان به عنوان یک قهرمان یاد کنید، چه در زمینهِ درسی، ورزشی و چه در کارهای روزمره. یادش بدهید اعتماد به نفس داشته باشد. بعضی وقتها بهش اجازه بدهید با دوستانش رقابت کند؛ البته باید مراقب دوستانش باشید. - پسرتان را به خواندن کتاب تشویق کنید.
» باید سعی کنید کتاب خواندن برایش یک عادت شود، این کار را از کودکی به او آموزش دهید. - با افراد خوب و منطقی نشست و برخاست کنید.
» به خاطر داشته باشید که نمیتوانید بستگانتان را انتخاب کنید اما انتخاب دوستانتان در دست و اختیار شماست. نیازی نیست دوستان زیادی داشته باشید، بهتر است در انتخاب همان چند دوست دقت بیشتری کنید. - اشتباهات پسرتان را ببخشید.
» اکثر پدرها دوست دارند پسرشان کار آنها را ادامه دهد اما پسرها هرگز نمیفهمند سهم آنها در این فداکاری چیست. مراقبش باشید اما نظرتان را بر او تحمیل نکنید. اگر از او بخواهید تنها خواستههای شما را برآورده کند به غیر از انزواطلبی چیزی عایدش نمیشود. اجازه دهید اشتباه کند و از اشتباهش درس بگیرد. - بیشتر وقتتان را با پسرتان بگذرانید.
» پدر همیشه مشغول کار و پول درآوردن است و فکر میکند تمام وظایفش را نسبت به خانواده انجام داده است. مادر هم تمام وقتش را با دوستان و در مهمانیهای مختلف میگذراند و فکر میکند این ارتباطهای اجتماعی برای خانواده خیلی مفید است.
» بیشتر وقتتان را به پسرتان اختصاص دید، به او و هر چیزی که به او مربوط میشود. اجازه بدهید هر چه در قلبش هست به شما بگوید. کمتر حرف بزنید و بیشتر گوش بدهید. مجبور نیستید مدرک دانشگاهی داشته باشید، مجبور نیستید تئوری نسبیت انیشتین را بدانید، شما فقط به قلبی پُر از محبت نیاز دارید. - از پسرتان در مقابل دیگران انتقاد نکنید.
» کتک زدن و فریاد کشیدن باعث میشود پسرتان احساس حقارت و ضعف کند و لجوجتر شود. سعی کنید با آرامش با او صحبت کنید. اگر احساس کردید از دست او عصبانی هستید، خودتان را کنترل کنید، از اتاقش بیرون بیایید و کمی قدم بزنید. از همه مهمتر، بار خواستههای غیر واقعی خودتان را روی دوش او نگذارید. بچهها دوست دارند بیش از آنکه مورد انتقاد قرار گیرند الگو و نمونه باشند. - احساس مسوولیتپذیری را به پسرتان بیاموزید.
» از همان دوران کودکیاَش مسوولیتهای کوچکی مثل مرتب کردن اتاقش، اسباببازیها و کتابهایش را به او محول کنید. به او یاد بدهید از انجام کارهایی که به او محول شده خجالت نکشد.
» از زمان تولد تا 8 سالگی -صد ماه اول- باید 4 کار را بهش یاد بدهید:
1- محبت کردن
2- نظم و انضباط
3- احترام گذاشتن
4- سازگاری
و از 8 سالگی به بعد -صد ماه دوم- است که باید معنی پول را بهش آموزش بدهید. زودتر از 8 سالگی، چنین آموزشهایی برایش بیمعنیست و بعد از 16 سالگی هم فایدهای ندارد. - به پسرتان یاد دهید شکست را بپذیرد و از پیروزی لذت ببرد.
» به او یاد بدهید که چه در پیروزی و چه، در شکست مودب و مهربان باشد. به او بگویید که همیشه پیروزی مهم نیست بلکه جرات شرکت در مسابقه هم اهمیت دارد. - پسرتان را لوس بار نیاورید.
» مراقبتهای بیش از حد ممکن است مانع از این شود که او خود تجربه به دست آورد و نسبت به شرایط پیرامونش بینش صحیحی داشته باشد. اجازه بدهید پسرتان مستقل شود. دوست دارید تمام چیزهای خوب دنیا را به پسرتان بدهید اما گاهی وقتها نمیتوانید. به خاطر بسپارید که بعضی مواقع از کلمه "نه" هم استفاده کنید. - پسرتان را با دیگران مقایسه نکنید.
» بدانید هر پسری استعدادهای نهفتهای دارد که شاید دیگری نداشته باشد. با این مقایسه کردنها باعث میشوید پسرتان اعتماد به نفساَش را از دست بدهد. - خودتان را به جای پسرتان بگذارید.
» هرگز از پسرتان انتظار قدردانی و تشکر نداشته باشید و در صورتی که پسرتان از شما تشکر کرد رفتاری دوستانه با او داشته باشید.
» موقعیت و شرایط پسرتان را با ربع قرن پیش و جوانی خودتان مقایسه نکنید، همه چیز تغییر کرده است.
» در مقابل رفتارهای پرتان باحوصله باشید. او خیلی باهوشتر و عاقلتر از آن چیزیست که شما فکر میکنید. بهتر است منصف باشید و خودتان را جای پسرتان بگذارید و بفهمید نیازها و احساسات او با شما خیلی فرق دارد. بدون اینکه منتظر جوابی از طرف او باشید نیازهایش را برآورده کنید.
» خلاصهای از بخش دوم کتاب مادران، پدران، فرزندان نوشتهِ پراماد باترا- ویجی باترا
» ترجمهِ عطیه رفیعی- نفیسه سلطانی
» انتشارات آویژه- 160 صفحه- قیمت 1200 تومان
توضیح: کتاب دو بخش دارد که بخش اول از آنجایی که گفتهاند "لِیدیز فِرست، مانکیز نِکست" مربوط به دختر خانمهاست و بخش دوم آقا پسرها. اما از همانجایی که بنده پسر دارم زحمت نوشتن بخش اول هم میافتد به گردن یک آدم دختردار، به من چه!