حواسات باشه یوفس، خود دانی!
احمدینژاد درون
حواسات باشه یوفس، خود دانی!
انصاف، کجای رفتارمان قرار میگیرد؟
در زندگی سازمانی، انسان به مرور تغییر رفتار میده، یاد میگیره بسته به موقعیت افراد و شرایط محیط، واکنشهای مناسب نشون بده. سوالام اینه که آیا هستهی مرکزی رفتار که به اسم ذات میشناسیم هم دستخوش تغییر میشه یا نه؟ و اگر تغییر نکنه، آیا رفتار جدید در صورت عدم انطباق با ذات، نوعی ریاکاری محسوب نمیشه؟
سوال دیگهم اینه که انصاف یا وجدان کجای رفتار جدید قرار میگیرند؟
سوال این تیپی زیاد دارم، زیاد. فکر میکنم در آینده، وجود این سوالات بهم کمک میکنه آدم بهتری باشم. فکر میکنم، هر وقت یادم بره از خودم اینها رو بپرسم، اونوقت چیزی میشم که حالا ازش میترسم.
نباید یادم بره که مدام از خودم بپرسم، نباید!
تناسب دریافتیها
حالا اینکه پاداشاش ۸۰ برابر تو هم هست درد دارد اما ۲۵۰ برابر؟ این دیگر خیلی نامردی ست، ببین کی گفتم!
چه کاری زشت است
این رفتار بهطور دقیق از کجا نشأت میگیره؟
میتونه از برداشتهای سطحی و سلیقهای از قوانین و مقررات باشه، میتونه یکجور وضع مقررات و قوانین سلیقهای باشه، یا حتی میتونه بهانهای باشه برای از سر باز کردن ظاهری یک مشکل.
وزیر فراقانونی نفت
پلیس فتای باهوشمند
از همین تریبون از پلیس فتا تشکر میکنم که بالاخره فهمید، اصلا همین نفس فهمیدن بعد این مدت جای تقدیر داره.
بازیهای بازدارندهتون کم، اصلا PES بزنید خب!
کلمات و ترکیبات خیلی خیلی تازه
ساعت ۸:۱۵ صبح ۲۱ شهریور
ایران در جام جهانی والیبال، ست اول رو در مقابل لهستان برده و در ست دوم نیز پیش است. مجری خوشذوق رادیو جوان این شکلی تبریک میگه: «تبریک میگیم برد تا این لحظه برابر لهستان رو...»
خب، به نظر میرسه همیشه میشه به هر بهانهای شاد بود، ولی شادی، پایدارش بهتره.
لهستان هم در پنج ست ایران رو برد...
شادیتون پایدار.
بعد از چهل سالگی
بعد از چهل سالگی انسانهای خردمند رو نمیدونم چطوری ِ، اما به گمونام حتی آدم معمولیهائی مثل خودم هم، در ظاهر باید پختهتر و عاقلتر باشن، یعنی حداقل ظاهرشون باید اینطور نشون بده دیگه...
خلاصه اینکه چیزهائی که از این به بعد اینجا نوشته میشه، نگاه صریح و سریع یک آدم معمولی ِ که بعد از چهل سالگی سعی میکنه ظاهرش رو عاقلتر از اونی نشون بده که هست.
به قول آقامون جنابخان عاقلتر باشید!
خودآگاهی
ژاپنیها، از سه قدرت مهم آگاه بودهاند: «قدرت شمشیر، جواهر و آئینه.»
شمشیر، نماد قدرت تسلیحاتی، جواهر نماد قدرت پول و آئینه نماد خودآگاهی است. به باور ژاپنیها، در میان این سه نماد، خودآگاهی از همه با ارزشتر است.
صفحهٔ ۹۷ «بابای پولدار، بابای بیپول»، رابرت تی.کیوساکی، ترجمهٔ پروین قائمی
پرسش کلیدی در هنگام استفاده از آئینه: «آیا این کار عاقلانه است؟»
نرفتیم تو حال که، حال بهمون رفت
عرض کنم خدمت شما که از یکجائی به بعد سال تحصیلی ۶۷-۶۶ مدرسه نرفتیم؛ همان سال موشکباران تهران. البته در هم نرفتیم، من به جاش رفتم کارگاه کفاشیای که برادرم در آن کار میکرد. دو تا شریک صاحب کارگاه بودند که گاهی پای بساط هم مینشستند و دودی میگرفتند و به قول خودشان حالی میبردند.
یکشب که نشسته بودن پای بساط، موشکی خورده بود نزدیکیهای محل و عیششان ناقص مانده بود. صبحاش توی کارگاه یکی که با هردوشان رفاقتی قدیمی داشت گفت دیشب خوش گذشت؟ یکیشان گفت که «داشتیم میرفتیم تو حال که موشک زدن و یهو حال بهمون رفت!»
حالا این ماجرا چه ربطی به من دارد؟ قبل از بازی آرژانتین-هلند، یک کنسرو باقالی آماده گرفته بودم که گذاشتم توی یک قابلمه کوچک که گرم شود و موقع بازی بخورم، اما خب، بازی شروع شد و من یادم رفت تا با صدای مهیب ترکیدناش از جا پریدم. نتیجه اینکه پنجشنبه صبح در فروشگاه فلان، دنبال انواع و اقسام مواد شوینده و سابنده بودم تا گندی را که به در و دیوار زده بودم پاک کنم و از بعدازظهر دیروز تا حالا هم یکسره سابیدم و شستم و دستمال کشیدم تا کمی تمیز شد. خلاصه حکایت رفتن تو حال من هم شد حکایت رفقایمان، حال بهمون رفت!
حالا همهی تمیزکاریها یک طرف، سقفی که به لجن کشیده شده یک طرف، که باید برم آن بالا و اگر تمیز نشود احتمالا رنگزدناش هم میافتد به گردنام، داستان داریم!