تا باشه از این شادی‌ها

عرض کنم خدمت شما که جالب‌ترین خوشحالی در جریان زندگی چند ماه اخیر، وقتی بود که به راننده‌ی اسنپ گفتم Waze از فیلتر دراومده، به پهنای صورت لبخند زد و با نیش باز، زارپی زد هات‌اسپات رو قطع کرد. البته نمی‌دونم چه فرقی کرد یا چه تاثیری داشت فیلتر بودن یا نبودن اون نرم‌افزار خاص، ولی خب به هر حال، شاد شد طرف!

خدا این شادی‌ها رو از ما نگیره، هرچند دوستان در اداره‌ی مبارزه با اینترنت به شدت دنبال فیلتر دوباره‌ش هستن.

نیش‌تون همیشه به شادی و خنده باز.

قرار است چه‌کاره شوم

عرض کنم خدمت شما که دروغ چرا، هزارمین یادداشت این وبلاگ قرار بود درباره‌ی بعد از ۸۸ باشد، بعد از روزهای شوم و عجیبی که بر این کشور گذشت، و قرارم با خودم این بود که بعد از آن، این هزارتا را بایگانی کنم و در آدرسی جدید، بنویسم از چیزهایی که می‌بینم، به عنوان یک آدم بعد از چهل سالگی.

اما تصمیم‌ام عوض شد، تمام ۹۹۹ یادداشت منتشرشده‌ی وبلاگ را به پیش‌نویس تغییر وضعیت دادم و خیلی گزینشی‌طور و کم‌کم، آن‌هایی را که با نگاه آدم الان‌ام مناسب است منتشر می‌کنم، و از این به بعد هم چیزهایی را می‌نویسم که با همین آدم تناسب دارد.
جوان‌تر بودم و جوگیرتر، هنوز هم جوگیر هستم اما خب، کمتر شده. بزرگ‌تر شده‌ام اما عاقل‌تر و فهمیده‌تر؟ نمی‌دانم، بعید هم نیست شده باشم، خدا را چه دیدی!

طول می‌کشد تا راه بیفتم، این باشد برای شروع.
تا بعد!