پابرهنه‌ی برخط

بیاه، اگه می‌تونی جلوم رو بگیر

کارمون شده توضیح چطوری رد شدن از فیلترینگ احمقانه‌ی یک مشت ابله، این هم شده یک مدل گذران روزگار.

بی‌عنوان

عجب روزگاری شد، عجب!

تا باشه از این شادی‌ها

عرض کنم خدمت شما که جالب‌ترین خوشحالی در جریان زندگی چند ماه اخیر، وقتی بود که به راننده‌ی اسنپ گفتم Waze از فیلتر دراومده، به پهنای صورت لبخند زد و با نیش باز، زارپی زد هات‌اسپات رو قطع کرد. البته نمی‌دونم چه فرقی کرد یا چه تاثیری داشت فیلتر بودن یا نبودن اون نرم‌افزار خاص، ولی خب به هر حال، شاد شد طرف!

خدا این شادی‌ها رو از ما نگیره، هرچند دوستان در اداره‌ی مبارزه با اینترنت به شدت دنبال فیلتر دوباره‌ش هستن.

نیش‌تون همیشه به شادی و خنده باز.

قرار است چه‌کاره شوم

عرض کنم خدمت شما که دروغ چرا، هزارمین یادداشت این وبلاگ قرار بود درباره‌ی بعد از ۸۸ باشد، بعد از روزهای شوم و عجیبی که بر این کشور گذشت، و قرارم با خودم این بود که بعد از آن، این هزارتا را بایگانی کنم و در آدرسی جدید، بنویسم از چیزهایی که می‌بینم، به عنوان یک آدم بعد از چهل سالگی.

اما تصمیم‌ام عوض شد، تمام ۹۹۹ یادداشت منتشرشده‌ی وبلاگ را به پیش‌نویس تغییر وضعیت دادم و خیلی گزینشی‌طور و کم‌کم، آن‌هایی را که با نگاه آدم الان‌ام مناسب است منتشر می‌کنم، و از این به بعد هم چیزهایی را می‌نویسم که با همین آدم تناسب دارد.
جوان‌تر بودم و جوگیرتر، هنوز هم جوگیر هستم اما خب، کمتر شده. بزرگ‌تر شده‌ام اما عاقل‌تر و فهمیده‌تر؟ نمی‌دانم، بعید هم نیست شده باشم، خدا را چه دیدی!

طول می‌کشد تا راه بیفتم، این باشد برای شروع.
تا بعد!

احمدی‌نژاد درون

ته وجود هر کدوم از ما، یک احمدی‌نژاد هست که هی دوست داره غلیان کنه بیاد بالا و «بگم بگم» کنه که «پسرای آقای ناطق الان کجان؟»... این میرحسین وجودمون ِ که تو روش درمیاد، به خدا!
میرحسین‌ات رو که بکنی تو بند و حبس، اون یکی ممکنه از درون بدره تو رو و با خاک سیاه غفلت و پشیمونی یکی‌ت کنه!
حواس‌ات باشه یوفس، خود دانی!

انصاف، کجای رفتارمان قرار می‌گیرد؟

در زندگی سازمانی، انسان به مرور تغییر رفتار می‌ده، یاد می‌گیره بسته به موقعیت افراد و شرایط محیط، واکنش‌های مناسب نشون بده. سوال‌ام اینه که آیا هسته‌ی مرکزی رفتار که به اسم ذات می‌شناسیم هم دستخوش تغییر می‌شه یا نه؟ و اگر تغییر نکنه، آیا رفتار جدید در صورت عدم انطباق با ذات، نوعی ریاکاری محسوب نمی‌شه؟
سوال دیگه‌م اینه که انصاف یا وجدان کجای رفتار جدید قرار می‌گیرند؟

سوال این تیپی زیاد دارم، زیاد. فکر می‌کنم در آینده، وجود این سوالات به‌م کمک می‌کنه آدم بهتری باشم. فکر می‌کنم، هر وقت یادم بره از خودم این‌ها رو بپرسم، اون‌وقت چیزی می‌شم که حالا ازش می‌ترسم.
نباید یادم بره که مدام از خودم بپرسم، نباید!

تناسب دریافتی‌ها

فکر کن در سازمانی کار می‌کنی که کارمند ارشدش (گیرم مدیرعامل)، به خودش ۲۵۰ برابر کارمند دون‌پایه‌ی همان شرکت پاداش می‌دهد و تو، اعداد و ارقام را می‌بینی. چه حالی می‌شوی؟
حالا اینکه پاداش‌اش ۸۰ برابر تو هم هست درد دارد اما ۲۵۰ برابر؟ این دیگر خیلی نامردی ست، ببین کی گفتم!

چه کاری زشت است

یکی از زشتی‌های زندگی سازمانی، می‌تونه این باشه که یک همکار یا ارباب رجوع دیگه نتونه روی حرف ما حساب کنه. حرفی که بدون آگاهی از مجموعه مقررات داخلی و قوانین خارج از سازمان بیان می‌شه بی‌اساس‌ترین و زشت‌ترین رفتاریه که از یک فرد در یک مجموعه‌ی سازمانی سر می‌زنه.
این رفتار به‌طور دقیق از کجا نشأت می‌گیره؟
می‌تونه از برداشت‌های سطحی و سلیقه‌ای از قوانین و مقررات باشه، می‌تونه یک‌جور وضع مقررات و قوانین سلیقه‌ای باشه، یا حتی می‌تونه بهانه‌ای باشه برای از سر باز کردن ظاهری یک مشکل.

وزیر فراقانونی نفت

جنجالی‌ترین مرد بازار سرمایه در یک ماه منتهی به پایان تیر ۱۳۹۴، مرد شماره یک وزارت نفت بود که با نادیده گرفتن یک‌طرفه‌ی قانون بودجه‌ی سال ۱۳۹۴ و آئین‌نامه‌های اجرائی روابط مالی پالایشگاه‌ها و دولت که به تصویب هیأت وزیران نیز رسیده بود، سود این شرکت‌ها را به حدود ۴۰ درصد ارقام واقعی کاهش داد.
چنین تصمیم کُشنده‌ای را بگذارید در کنار صحبت‌های وزیر اقتصاد و مسئولین بورس که در دو سال گذشته، ملت را به سرمایه‌گذاری در بازار بورس تشویق و ترغیب کرده‌اند.

پلیس فتای باهوش‌مند

فکر می‌کنم نزدیک دو سال یا حتی بیشتر است که بازی «کلش او کلنز» اومده و ملتی مشغول‌اش هستن، اما پلیس فتا به تازگی هشدار داده که این بازی اصلا خوب نیست و ملت رو از امور مهم‌تری مثل کار، مطالعه و در کنار خانواده بودن بازمی‌داره.
از همین تریبون از پلیس فتا تشکر می‌کنم که بالاخره فهمید، اصلا همین نفس فهمیدن بعد این مدت جای تقدیر داره.
بازی‌های بازدارنده‌تون کم، اصلا PES بزنید خب!