هدفها، به زندگیمان و طريقهِ صرف زمان جهت میدهند. پس ابتدا بايد تصميم بگيريم كه چه میخواهيم. برای خودمان هدفهايی را در نظر میگيريم كه معين، قابل اندازهگيری و قابل دسترس باشند. بهترين هدفهای ما، همانهايی هستند كه باعث پيشرفتمان بشوند نه اينكه ما را از حركت به جلو بازدارند. همواره به هدفمان فكر كنيم، با اينكار تمايل و اشتياق درونیمان برای دستيابی به آن بيشتر میشود.
استفن كاوی میگويد: «پيش از آنكه بالا رفتن از نردبان موفقيت را شروع كنيد، ابتدا مطمئن شويد كه نردبان را به ساختمان مناسب تكيه دادهايد».
استفن آر كاوی متولد 24 اكتبر 1932 در Salt lake City و به مانند پيتر دراكر و ديويد آلن، يكی از نظريهپردازان علم مديريت كيفيت است. از وی كتاب هفت عادت مردمان موثر به فارسی هم ترجمه شده است.
اما هدفها به طور كلی به سه دسته تقسيم میشوند:
- Rational Goals يا اهداف كوتاهمدت
- Directional Goals يا برنامهريزی دامنهای كه در واقع بيانگر اهداف بلندمدت هستند.
- Muddling Through اينگونه اهداف، در مواقعی كه در محيطی ناپايدار قرار داريم، بهترين گزينه محسوب میشوند.
Rational Goals:
در بين سهنوع اهداف بيان شده، اين دسته از بقيه روشنتر و مشخصترند. كاربرد اوليهی اين نوع از اهداف، صرفا برای كوتاهمدت است و هر هدف از اين نوع، میبايست با اصل SMART منطبق باشد.
- Specific
معين باشد. - Measureable
قابل اندازهگيری باشد. - Achievable
قابل دسترسی باشد. - Result_Oriented
بر مبنای هدف تعريف شود (يعنی بالاخره اين هدف بايد نتايجی را در بر داشته باشد). - Time_Limited
محدودهی زمانی داشته باشد.
اما اين نوع هدفگذاری، میبايست به سوالات زير پاسخ دهد:
1- میخواهم چه چيزی را تكميل كنم؟
2- چرا اينكار را انجام میدهم؟
3- شامل چه چيزهايی میشود؟
4- سرانجام آن به كجا ختم میشود؟
5- چهوقت كامل میشود؟
Directional Goals:
يا برنامهريزی دامنهای، برای اهداف بلندمدت استفاده میشود و نتيجهی آن (البته به طور دقيق)، قابل پيشبينی نيست. اين نوع هدفگذاری، به پرسش زير پاسخ می دهد:
- چه میخواهم بكنم؟
Muddling Through:
يكی از انواع هدفگذاری كه در محيطهای بیثبات استفاده میشود و به پرسش زير پاسخ میدهد:
- (در شرايط كنونی) چه بايد كرد؟
نکاتی که باید به خاط بسپاریم
» برای حفظ تمركز:
- برای خودمان اهداف دست بالا در نظر بگيريم و آنها را تصور كنيم.
- در يك لحظه، روی يک قسمت تمركز كنيم.
- برای اينكه بقیهِ قسمتها از يادمان نرود، از علائم و نشانهگذاری استفاده كنيم.
- همواره راحت باشيم و خودمان را با شرايط جديد تطبيق دهيم.
» برای حفظ انگيزه:
- اهدافمان را به اشتراک بگذاريم و از عقايد ديگران استفاده كنيم.
- در هر روز حداكثر بر روی يك يا دو موضوع كار كنيم و ابتدا، كار سختتر را انجام دهيم (همان قورباغهِ معروف، معرف حضور که هست؟).
- بابت دستيابی به اهداف، برای خودمان پاداش در نظر بگيريم.
- هميشه، مثبت و فعال باشيم.
» برای حفظ روند يادگيری:
- هر چند روز يکبار، نگاهی به پشت سرمان بيندازيم و اهداف، كار و روند تكميل اهدافمان را ارزيابی كنيم.
- همواره نسبت به موفقيتمان خوشبين باشيم، اما، از آن مهمتر اين است كه از اشتباهاتمان درس بگيريم.
منابع:
» كتاب قورباغه را قورت بده نوشتهِ برايان تريسی
» سايت ianrpubs.nul.edu
پ.ن:
» این هم یک مطلب و یک تجربه در این مورد از وبلاگ هزار و یک روزنه، البته این وبلاگ در حال حاضر اینجاست.